جایگاه دولت اسلامی در تحقق تمدن توحیدی
بسم الله الرحمن الرحیم
بشر شاکی امروز برای رسیدن به حقیقتی ناب دائما زمین و فلک را جستجو می کند تا جان خویش را از بی قراری ها، اضطراب ها و سراب های بیهوده نجات داده و خویشتن را به چشمه های زلال حق و حقیقیت برساند و در سایه ای امن و آرام، قلبش را از سکینه و اطمینان سیراب نماید. از این جهت، تمدن توحیدی، در کنار به کارگیری عزم و اراده پولادین خدادادی انسان، برای رساندن بشر سرگردان، مأیوس، خسته، اسیر و گرفتار وهم و جهل، قادر است که او را به منزلگاهی برساند که در آن منزل انسان در ذیل عزت و کرامت و نشاط و پویایی، رشد و تعالی مادی و معنی را کسب نماید و به آن غایتی که معبود او برایش ترسیم نموده برسد.
به حقیقت عبودیت تنها مرکبی است که قادر است انسان را راضی و خشنود به سرمنزل مقصود برساند. بشر امروز باید هم در حوزه فردی و هم در حوزه اجتماعی عبد شود چرا که گمشده اش در عبد شدنش می باشد، اما باید پرسید عبد کدام معبود؟ عبد کانت و دکارت و منتسکیو و آدام اسمیت و کینز و ... یا عبد خدای کانت و دکارت و منتسکیو و آدام اسمیت و کینز و...؟ آیا بشر امروز باید عبد عرضه و تقاضا شود یا عبد" إن الله یرزق ما یشاء بقدر حساب "؟ آیا او باید عبد قوای منتسکیو شود یا عبد "ساسة العباد و ارکان البلاد"؟. البته شاید کسی بگوید که من نمیخواهم عبد کسی یا چیزی شوم و برای خود معبودی برگزینم، اما به ناچار او هم عبد بی معبودی شده است؟! پس بشر ناگزیر به عبد شدن است.
هدف اصلی خلقت و هدف نهایی و غایی تمدن توحیدی عبودیت است که خداوند متعال می فرماید: " ما خلقت الجن و الانس الّا لیعبدون ". بنابراین عبودیت هدف اصلی تمدن توحیدی است. اما تمدن توحیدی چیست؟ تمدن توحیدی همان تمدن اسلامی حقیقی می باشد که امام امت درباره آن می فرمایند:" تمدّن اسلامی یعنی آن فضایی که انسان در آن فضا از لحاظ معنوی و از لحاظ مادّی میتواند رشد کند و به غایات مطلوبی که خدای متعال او را برای آن غایات خلق کرده است برسد؛ زندگی خوبی داشته باشد، زندگی عزّتمندی داشته باشد، انسان عزیز، انسان دارای قدرت، دارای اراده، دارای ابتکار، دارای سازندگیِ جهان طبیعت؛ تمدّن اسلامی یعنی این؛ هدف نظام جمهوری اسلامی و آرمان نظام جمهوری اسلامی این است." پس تمدن توحیدی فضایی است که تمام شرایط برای عبد شدن مهیا است اما انسان باید اراده و همت نماید تا عبد حقیقی شود و این بسان وجود هوا می ماند که انسان فقط باید اراده کند و زحمت نفس کشیدن را به خود بدهد و اگر او در این شرایط حاضر نشد تنفس کند پس عیب از وجود هوا نیست بلکه ایراد و تقصیر از انسان است که حاضر نیست نفس بکشد چرا که او توانایی نفس کشیدن را دارد اما حاضر نیست در این هوای مطبوع و معطر تنفس کند.
تمدن توحیدی یعنی هر آن چه یک انسان از نظامات اجتماعی از قبیل سیاست،مدیریت،اقتصاد و... با او سروکار دارد باید نقش و نگار "لا اله الا الله " در او نمایان باشد. البته و صد البته که این مهم بدان معنا نیست که هر ساختمانی را دیدیدم یا هر کاری را که انجام دادیم باید روی آن بنویسیم "لا اله الا الله" و تنها با این کلمه خیال خود را راحت نماییم بلکه باید محتوای آن نظامات نفی خدایگان"لا اله" و تجلی اسم اعظم " الله" باشد. به عنوان مثال نمی شود آخر عبارت دانشگاه را اسلامی گذاشت و در عمل دانشجو و استاد، خدای منتسکیو، آدام اسمیت و ... را پرستش کنند و عبد آن ها باشند. لذا می طلبد که اساسا نظام تعلیم و تربیت و همه شئونات یک زندگی در عرصه اجتماعی طبق شریعت الهی طراحی و تنظیم گردد تا خروجی آن مطابق هدف خلقت، انسانی باشد که هم در حوزه فردی و هم در حوزه اجتماعی عابد باشد.
برای تحقق تمدن توحیدی یا تمدن اسلامی باید ببینیم که ما در چه نقطه ای قرار داریم و چه مسیری را طی کرده ایم و چه مسیری را باید طی نماییم تا به نقطه مطلوب برسیم. لازم به ذکر است که سه گروه مردم، اندیشمندان و دولت (به معنای کارگزاران حکومت) نقش مهمی دارند، و کم کاری و ضعف هر کدام آثار خود را بر مسیر رسیدن به نقطه مطلوب می گذارد.
در همین راستا ملت ایران عزیز با عنایات ویژه امام عصر حضرت صاحب الزمان (عج) و ظرفیتی که در خویش ایجاد کرد، سال 1342حرکتی الهی را آغاز نمود و توانست نتیجه این امر عظیم را در سال 1357 که نفی الوهیت و عظمت متعلق به طاغوت بود را به منصه ظهور برساند و از این زمان بود که ملت آسمانی ایران قادر شد حرکتش را به سمت تمدن توحیدی آغاز نماید. از این حرکت تعبیر به انقلاب عظیمی با عنوان انقلاب اسلامی می شود، انقلابی که آثارش در جهان نمود پیدا کرده و مسضعفین را امید بخشیده و آن ها را به قیام علیه ظالمان الهام داده است. در همین راستا باید چارچوبی طراحی و بنا می شد که حرکت کلی به سمت آن نقطه غایی را هموار کند که این مهم توسط ملت شجاع و باایمان ایران در حد قابل قبول و رضایتمندی انجام گرفت که از این مرحله تعبیر به تشکیل و تحقق نظام اسلامی می شود. در این راستا امام امت می فرمایند:" انقلاب یعنی دگرگونی بنیادی. ... انقلاب آنجایی است که پایههای غلطی برچیده میشود و پایههای درستی به جای آن گذاشته میشود. این قدم اول است. انقلاب که تحقق پیدا کرد، بلافاصله بعد از آن، تحقق نظام اسلامی است. نظام اسلامی، یعنی طرح مهندسی و شکل کلی اسلامی را در جایی پیاده کردن. مثل اینکه وقتی در کشور ما نظام سلطنتی استبدادی فردی موروثی اشرافی وابسته برداشته شد، به جای آن، نظام دینی تقوایی مردمی گزینشی جایگزین میشود." لیکن برای رسیدن به هدف مطلوب مرحله ای در پیش است بسی صعب و دشوارتر از گذشته و آن تشکیل دولت اسلامی است. آری دولت اسلامی به معنای حقیقی کلمه باید تشکیل شود و آن بدان معنی است که همه مسئولین نظام اسلامی باید نه تنها با عقل و فکرشان بلکه باید از اعماق قلب و جانشان، به این راه معتقد باشند و در این مسیر بسان شهدا جهادگونه تلاش نمایند و همه هم و غمشان تحقق آرمان های الهی و اهداف انقلاب اسلامی، و عدالت و تقوا سر لوحه همه اعمال و رفتارشان باشد.
قاعده الهی این است که اصلاح و فساد از سطوح مختلف رده های مدیریتی به جامعه منتقل می شود. یعنی اگر یک مدیر اعتقاد،اخلاق و رفتار درست یا ناصواب داشته باشد، آن اعتقاد،اخلاق و رفتار در جامعه کم کم شکل می گیرد و جای خود را در بین مردم تثبیت می نماید. در حدیثی از مولای متقیان امیرمؤمنان (ع) است که می فرمایند:" الناس بأمرائهم أشبه منهم بآبائهم" یعنی مردم به دولتمردان و کارگزاران حکومتشان بیشتر شبیه هستند تا به پدرانشان. در جای دیگر رسول گرامی و مکرم اسلام حضرت محمد مصطفی (ص) می فرمایند:" صنفان من الناس اذا صلی صلح الناس و اذا فسدا فسد الناس: العلماء و الامراء " یعنی دو گروه از امت من هستند که اگر اصلاح شدند جامعه هم اصلاح و اگر فاسد شدند جامعه هم به فساد کشیده خواهد شد و آن دو گروه دانشمندان، و امیران و کارگزاران حکومت هستند. البته در روایتی دیگر از رسول خدا (ص) نزدیک به همین مضمون وارد شده که در آن جا به جای "العلما والأمرا" آمده است "الفقهاء و الأمرا". لذا بدین خاطر است که امام امت می فرمایند:" بعد از آن که نظام اسلامی پیش آمد، نوبت به تشکیل دولت اسلامی به معنای حقیقی میرسد؛ یا به تعبیر روشنتر، تشکیل منش و روش دولتمردان - یعنی ماها - به گونه اسلامی؛ چون این در وهلهی اول فراهم نیست؛ بتدریج و با تلاش باید به وجود آید. مسوولان و دولتمردان باید خودشان را با ضوابط و شرایطی که متعلق به یک مسوول دولت اسلامی است، تطبیق کنند. یا چنان افرادی - اگر هستند - سر کار بیایند؛ یا اگر ناقصند، خودشان را به سمت کمال در آن جهت حرکت دهند و پیش ببرند. این مرحله سوم است که از آن تعبیر به ایجاد دولت اسلامی میکنیم. نظام اسلامی قبلا آمده، اکنون دولت باید اسلامی شود. دولت به معنای عام، نه به معنای هیات وزرا؛ یعنی قوای سهگانه، مسوولان کشور، رهبری و همه." یکی از ویژگی های مدیر در نظام اسلامی صالح بودن است و تا فرد صالح بودن را در خود محقق نکند چگونه می تواند در جامعه آن را محقق نماید. بدین خاطر است که امام امت به خوبی بدان اشاره می کنند و می فرمایند:" دولت نه به معنای هیأت وزیران؛ یعنی مجموعهی کارگزاران حکومت؛ یعنی من و شما. ... ما مسؤولان باید خود را بسازیم؛ مرتّب با خود کلنجار برویم؛ یکدیگر را به حق وصیت کنیم؛ یکدیگر را ارشاد کنیم؛ مثل آینهای در مقابل یکدیگر، عیوبمان را صادقانه به هم نشان دهیم؛ بنا را بر رفع عیب بگذاریم و خود را روزبهروز بهتر کنیم. هر کس هم که جدیداً مسؤولیت را بر عهده میگیرد، با این نیّت و با این هدف مسؤولیت را قبول کند که میخواهد برای خدمت به مردم، یک انسان صالح شود. آنوقت میشود تشکیل دولت اسلامی. قوای مقنّنه و قضایّیه و مجریّه و مسؤولان گوناگون ما باید بتوانند تا حدّ قابل قبولی خود را با این قالبها و معیارهای دینی و اخلاقیِ اسلامی تطبیق دهند. این مرحلهی سوم است؛ ما الان در این مرحله قرار گرفتهایم و باید دائم تلاش ما این باشد. اگر نمایندهی مجلسیم، اگر عضو دولتیم، اگر از مسؤولان قضایی هستیم، اگر روحانی هستیم، هر کجا قرار داریم، اوّلین و مهمترین وظیفه را اصلاح کار خود بدانیم؛ چون اصلاح شخص ما، صرفاً اصلاح شخص نیست؛ ما منشأ اثریم و یک کلمه حرف و یک امضاء و یک تصمیمگیری من و شما در جامعه تأثیر میگذارد. ما اگر خود را اصلاح کردیم، جامعه را اصلاح کردهایم. ... پس تشکیل دولت اسلامی، مرحلهی سوم است. " پس مشخص شد که ما هنوز دولت اسلامی نداریم و تشکیل نداده ایم و شاید بخش عمده ای که حرکت انقلاب اسلامی کند پیش می رود یا در جاههایی متوقف مانده، به خاطر تحقق نیافتن همین امر حیاتی است. و نکته دیگر این که ما بعد از انقلاب اسلامی و تشکیل نظام اسلامی هنوز در مرحله سوم که تشکیل دولت اسلامی است متوقف مانده ایم و باید برای رسیدن به تمدن توحیدی و تشکیل دولت اسلامی و تشکیل جامعه اسلامی (که عمده توقف طراحی و تبیین و اجرایی شدن آن منوط است به تشکیل دولت اسلامی ) چاره ای بیاندیشیم و طرحی نو در اندازیم، چرا که اگر این امر محقق شد تمام زمینه ها برای طراحی و اجرای تمدن توحیدی فراهم خواهد شد و مسئولان موانع قانونی و اجرایی آن را برطرف خواهند نمود، و در کمترین زمان ممکن به آن اهداف آرمانی و الهی که حقیقت و بطن انقلاب اسلامی است، خواهیم رسید و جامعه ای پیشرفته، باایمان و دور از بی عدالتی و اسارت خواهیم ساخت. قطعا بدانید که اگر چنین شد بشر مستعد و دارای فطرت پاک الهی قلبا (نه عقل صرف) علاقمند به چنین سیستم حکومتی خواهد شد و این جاست که ایران عزیز، مهد تمدن توحیدی، بیش از پیش همه قلوب را جذب زیبایی های خود خواهد کرد و زمینه های تشکیل تمدن توحیدی و تمدن نوین اسلامی را فراهم خواهد نمود. پس با جدیت از خود به خدا عزیمت و کلام رهبر عزیزمان را طوطیای چشمانمان کنیم و در جهت تحقق آرمانهای حقیقی انقلاب اسلامی گام برداریم تا زمینه های ظهور حضرتش فراهم گردد چرا که این وعده خدای ایران و پروردگار عالم است که این وعده او حق و تحقق یافتنی است که به ما وعده داده "ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم". انشاالله.
والسلام علیکم
6 مهر ماه سال 1393
سال اقتصاد وفرهنگ، با عزم و مدیریت جهادی
محسن نوروزی
- ۹۳/۱۰/۰۱