انقلاب اسلامی و تغییر جهان آری / انقلاب اسلامی و تفسیر جهان خیر
بسمه تعالی
آسیب شناسی حوزه علم بالاخص علوم انسانی از اهمیت بسزایی برخوردار است چرا که از یک جهت علم برای هر ملتی قدرت و اقتدار می آفریند و از جهت دیگر باعث راهی نمودن قلبها و عقلها به سمت معین و مشخصی میشود. لذا باید تمام نقلِقولها و شعارها مورد بازبینی و بررسی قرار گیرد. البته این نکته را فراموش نکنیم که عدهای از روی تعمد دست به اقدامات فکری و عملی میزنند و قصد دارند ملت شریف ایران و بشریت را به سمت "ناکجا ناآباد" سوق دهند ولی ایشان باید بدانند که وعده خدا تخلف ناپذیر است و محقق خواهد شد چرا که خدا حق است و اقدامات الهی باقی و ابدی خواهد بود، اما اقدامات ضد آن فانی خواهد بود چرا که ماسوی الله فانی است.
در یکی از نشریات کشور که در حوزه علوم انسانی فعالیت میکند شعاری وجود دارد و می خواهیم بررسی کنیم که این شعار چه منافاتی با روند انقلاب اسلامی دارد.
شعار ماهنامه علوم انسانی " مهرنامه " این است که میگوید " تفسیرجهان، به جای تغییر جهان ". البته اهدافی پشت این شعار وجود دارد که بعدا باید مفصلا بررسی شود اما به خلاصه بسنده مینماییم.
برای بررسی کردن این مهم باید اهداف انقلاب اسلامی را بررسی نمود که اساسا انقلاب اسلامی برای چه به وجود آمده است و میخواهد بشر را به کجا سوق دهد.
انقلاب اسلامی فریاد هزاران هزار بشر به تنگ آمده از نظامات و سیستمهای رایج، فقر و بی عدالتی و... بود. انقلاب اسلامی آمده است تا بشر زمینی را به موطن اصلی خویش بازگرداند و او را در اوج قلههای آزادی آسمان پرواز دهد و جان بشر گرفتار را به جانان متصل نماید. انقلاب اسلامی اساسش تحول است. این بدان معنا است که باید تحولی بنیادین صورت گیرد و انسان جهتگیری خویش را از ماسوی الله تغییر دهد و رویش را به سوی الله بنماید تا بتواند به سکینه و آرامش برسد. پس انسان باید دائما رویش را از ماسوی الله برگرداند و رو به سوی الله کند تا به هدف خلقت که همانا عبودیت است برسد. پس تغییر لازمه انقلاب به خصوص انقلاب اسلامی است. اما وجود این شعار در یکی از نشریات انقلاب اسلامی حاکی از این است که عدهای در این کشور می خواهند اندیشمندان و مردم را دائما در تفسیر جهان قرار داده و مانع از تغییر جهان شوند و نگذارند هیچ تحولی صورت گیرد مگر در راستای سیستمهای رایج که همه و همه هیچ مناسبتی با نظام مقدس اسلامی ندارند.
این را هم باید گفت که تفسیر جهان و تغییر جهان هر دو باید با هم صورت گیرد و باید بگوییم " تغییر جهان به جای تفسیر جهان " یا به صواب تر بگوییم " هم تفسیر جهان، هم تغییر جهان ".
والسلام علیکم ور حمة الله و برکاته
محسن نوروزی
15 مهر 1393
- ۹۳/۰۷/۱۵
مطلبی که به آن اشاره فرموده اید، مطلب بسیار مهمی است. اما در راستای سخنی که در بند آخر متن در رابطه با تغییر و تفسیر همزمان جهان گفته اید، می توان این سوال اساسی را مطرح نمود که آیا اصلا بدون تفسیر جهان، امکان تغییر آن وجود دارد یا خیر؟ یعنی رابطه تفسیر و تغییر جهان از نوع تقدّم و تاخّر است یا خیر؟
به نظر می رسد که نظامات و سیستم های منحرف و ظالمانه امروز، بر شالوده تفسیری خاص از عالم شکل گرفته است. البته این گفته که "تفسیر جهان به جای تغییر جهان" قطعا دارای اشکال بوده و با اهداف خاصی گفته شده است، اما دلیل بر این نیست که تفسیر جهان را مذموم قلمداد نماییم. بلکه اتفاقا به نظر می رسد که مشکل اصلی در تفسیر نادرست از عالم است چرا که تفسیر درست و منطبق با ذات عالم و سنت های الهی می تواند منجر به شکل گیری تحولات و تکامل صحیح در سیر جهان و حیات بشر گردد.
و من الله التوفیق